طليعه
از زمان خلقت آدم ابوالبشر تاكنون همواره دو جريان حقّ و باطل به موازات هم پيشرفته و كره خاك هيچگاه از مصاف اين دو جريان خالى نبوده است. پيروان هر يك از حقمداران گذشته، همواره بسترسازان حقگرايان آينده بودهاند و حق گرايان آينده تداومبخشان راه حقپرستان گذشته. وضعيت باطلپيشهگان و دور افتادگان از صراط مستقيم نيز بر همين منوال بوده است.
در اين ميان ارتباط حجتهاى الهى در تداوم بخشيدن به مسير صحيح هدايت و سعادت بشر بسيار عميقتر و محكمتر بوده است؛ چرا كه هر نبىّ و ولىّ الهى با در نظر گرفتن شرايط عصرى كه در آن به سر مىبرد راه انبيا و اولياى الهى پيش از خود را تداوم مىبخشد. به عبارت ديگر همه انبيا و اولياى الهى چراغهاى نورانى هدايتند؛ منتهى هر كدام متناسب با شرايط زمانى و مكانى خود به نور افشانى مىپردازند.
در فرهنگ اسلامى ائمه اطهار عليهم السلام به عنوان جانشينان پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله همگى نور واحدند و هدف مشتركى را دنبال مىكنند. وجود هر يك از آنان همانند يك مشعل روشن يا عَلَم سرافراز، مسير صحيح و كامل هدايت را به بندگان خدا نشان مىدهند و آنان را از گرفتار شدن به ضلالت و گمراهى باز مىدارند. با اين همه ارتباط و پيوستگى بعضى از آنها با همديگر از ويژگى و خصوصيتى برخوردار است كه از بررسى اين گونه از پيوندها مىتوان با مراحل گوناگون چگونگى تداوم مبارزه حقّ و باطل و سرنوشت نهايى اين مبارزات و همينطور با بخشى از ريزهكاريهاى دقيق سنتهاى الهى و روند تحقق نهايى اهداف حيات بخش انبيا و اولياى الهى آشنا شد.
در مجموعه روايات منقول از پيامبراكرم صلي الله عليه و آله و ائمه اطهارعليه السلام بارها تصريح شده است كه منجى عالم بشريت حضرت مهدى عليه السلام از نسل امام حسين عليه السلام است
بدون ترديد پيوستگى و ارتباط امام حسين عليه السلام با آخرين حجت الهى حضرت بقيهاللّه عجل الله فرجه بسيار بارز و در خور تعمّق است؛ چرا كه با بررسى ابعاد مختلف پيوند اين دو حجّت الهى بهخوبى چگونگى فراهم شدن بستر حاكميّت احكام و ارزشهاى الهى در سرتا سر عالم مشخص مىشود. اين نوشته در پى آن است كه برخى از پيوستگيهاى حضرت سيدالشهداءعليه السلام با موعود بزرگ جهانى حضرت مهدى عليه السلام را روشن سازد.
الف) امام مهدى عجل الله فرجه از تبار امام حسين عليه السلام
در مجموعه روايات منقول از پيامبراكرم صلي الله عليه و آله و ائمه اطهارعليه السلام بارها تصريح شده است كه منجى عالم بشريت حضرت مهدى عليه السلام از نسل امام حسين عليه السلام است. از جمله روايت شده است كه پيامبراكرم صلي الله عليه و آله در يكى از روزهاى آخر عمر مباركشان در حالى كه دستشان را به شانه امام حسين عليه السلام گذاشته بودند خطاب به دختر بزرگوارشان حضرت زهرا عليه السلام فرمودند:
مهدى اين امت از نسل اين فرزندم است. دنيا به پايان نخواهد رسيد مگر اينكه مردى از اولاد حسين عليه السلام قيام كرده جهان را باعدل و داد پر سازد...1
ايشان در جاى ديگر در ضمن معرفى ائمه اطهار عليهم السلام مىفرمايند:
امامان بعد از من دوازده نفرند كه نُه نفر از آنها از تبار فرزندم حسين عليه السلام است كه نهمين نفرشان قائم است اين دوازده تن اهل بيت و عترت من هستند. گوشت آنها گوشت من و خون آنها از خون من است.2
امير مؤمنان علىبنابىطالب عليه السلام روزى به حضرت اباعبداللّه عليه السلام فرمودند:
نهمين فرزند تو اى حسين، قائم آلمحمّد صلي الله عليه و آله است او دين خدا را آشكار ساخته و عدالت را در سرتاسر زمين حاكميّت خواهد بخشيد...3
در اين باره خود امام حسين عليه السلام نيز مىفرمايند:
نهمين فرزند من، قائم به حقّ است خداوند به وسيله او زمين مرده را دوباره زنده خواهد ساخت و دين را حاكميّت خواهد بخشيد. او حق را برخلاف ميل مشركان و دشمنان احقاق خواهد كرد.4
ب) تحقق اهداف عاشورا با قيام مهدى عليه السلام
امام حسين عليه السلام با هدف زنده ساختن احكام قرآن و سنّت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و از بين بردن بدعتهايى كه در نتيجه حاكميت بنى اميّه در دين ايجاد شده بود قيام كردند و در طول مسير مدينه تا كربلا ضمن اشاره به انگيزه قيام شان فرمودند:
من به منظور ايجاد اصلاح در امّت جدم رسول خدا صلي الله عليه و آله قيام كردهام مىخواهم امر به معروف و نهى از منكر كنم و به همان سيره و شيوه مرسوم جدّم پيامبراكرم صلي الله عليه و آله و پدرم علىبنابىطالب عليه السلام عمل مىكنم.5
آن حضرت در نامهاى به بزرگان قبايل بصره تصريح مىكنند:
من شما را به كتاب خدا و سنّت پيامبرش دعوت مىكنم. در شرايطى كه اكنون ما زندگى مىكنيم سنت رسول خدا صلي الله عليه و آله از بين رفته و به جاى آن بدعت و احكام و ارزشهاى غير اسلامى نشسته است مرا بپذيريد و به يارى من برخيزيد. شما را به راه ارشاد و رستگارى هدايت خواهم كرد.6
از مجموعه سخنان امام حسين عليه السلام اهداف والاى نهضت عاشورا به خوبى روشن مىشود كه احياى قرآن، احياى سنت نبوى و سيره علوى، از بين بردن كجرويها، حاكم ساختن حق، حاكميّت بخشيدن به حقپرستان، از بين بردن سلطه استبدادى حكومت ستمگران، تأمين قسط و عدل در عرصههاى اجتماعى و اقتصادى و... از جمله آنهاست.
از طرف ديگر وقتى اهداف قيام منجى عالم بشريت و ويژگيهاى حكومت جهانى آن حضرت را مورد بررسى قرار مىدهيم همين اهداف و انگيزهها حتى با تعابير مشابه با تعابير به كار رفته در مورد نهضت حسينى قابل مشاهده است.
حضرت على بن ابيطالبعليه السلام در توصيف سيره حكومتى امام مهدى عليه السلام مىفرمايند:
هنگامى كه ديگران هواى نفس را بر هدايت مقدم بدارند او [مهدى موعود عليه السلام] اميال نفسانى را به هدايت بر مىگرداند و در شرايطى كه ديگران قرآن را با رأى خود تفسير و تأويل خواهند كرد او آراء و عقايد را به قرآن باز مىگرداند. او به مردم نشان خواهد داد كه چگونه مىتوان به سيره نيكوى عدالت رفتار كرد و او تعاليم فراموش شده قرآن و سيره نبوى را زنده خواهد ساخت.7
امام باقر عليه السلام در روايتى مىفرمايند:
قائم آل محمّد صلي الله عليه و آله مردم را به سوى كتاب خدا، سنّت پيامبر صلي الله عليه و آله و ولايت على بن ابى طالب عليه السلام و بيزارى از دشمنان آنان دعوت خواهد كرد. 8
امام صادق عليه السلام مىفرمايند:
حضرت مهدى عليه السلام تمام بدعتهاى ايجاد شده در دين را در سرتاسر جهان از بين خواهد برد و در مقابل، تكتك سنتهاى نبوى را به اجرا در خواهد آورد.9
آن حضرت در جاى ديگر ضمن تصريح به اين حقيقت كه امام مهدى عليه السلام بر طبق سيره و روش رسول اكرم صلي الله عليه و آله عمل خواهد كرد؛ درباره اصلاحات انجام شده توسط آن حضرت چنين مىفرمايد:
قائم آل محمّد صلي الله عليهم به همان شيوهاى كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله رفتار مىكردند رفتار خواهد كرد آنچه از نشانه و ارزشها و شيوههاى جاهليت كه باقى ماندهاند از ميان برمىدارد و پس از ريشه كن كردن بدعتها احكام اسلام را از نو حاكميّت مىبخشد.10
امام صادق عليه السلام در زمينه نوع قضاوت و داورى و برخورد آن حضرت با ظلم و ستم نيز مىفرمايند:
چون قائم ما قيام كنند در بين مردم به عدالت داورى خواهند كرد و در زمان او بساط ستم و بيداد از روى زمين جمع خواهد شد و راهها امن شده... و هر صاحب حقّى به حقّ خود دست خواهد يافت و احكام و ارزشهاى حياتبخش دينى در سرتاسر جامعه حاكميّت پيدا خواهد كرد.11
نتيجه آن كه علاوه بر مشترك بودن اهداف نهضت عاشورا با قيام امام مهدى عليه السلام در زمان حكومت جهانى حضرت ولى عصر عليه السلام بذرها و نهالهاى غرس شده در جريان قيام كربلا به بار خواهد نشست و به بركت آن، جهان پر از عدل و داد خواهد شد و تمام اهداف انبياى الهى از آدم تا خاتم تحقق خواهد يافت و بشر طعم واقعى صلح و امنيّت و سعادت را خواهد چشيد.
ج) مهدى عليه السلام منتقم خون امام حسين عليه السلام
يكى از القاب حضرت مهدى عليه السلام منتقم است. در توضيح علّت برگزيده شدن اين لقب بر آن حضرت مطالب زيادى در سخنان اهل بيت عليهم السلام وارد شده است. از جمله در روايتى كه از امام محمّدباقر عليه السلام نقل شده، وقتى از آن حضرت سؤال مىكنند كه چرا فقط به آخرين حجّت الهى قائم گفته مىشود؟ آن حضرت در پاسخ مىفرمايند:
چون در آن ساعتى كه دشمنان، جدّم امام حسين عليه السلام را به قتل رساندند فرشتگان با ناراحتى در حالى كه ناله سرداده بودند عرض كردند پروردگارا! آيا از كسانى كه برگزيده و فرزند برگزيده تو را ناجوانمردانه شهيد كردند در مىگذرى؟ در جواب آنها خداوند به آنان وحى فرستاد كه: اى فرشتگان من! سوگند به عزّت و جلالم از آنان انتقام خواهم گرفت هر چند بعد از مدّت زمان زيادى. آن گاه خداوند متعال نور و شبح فرزندان امامحسين عليه السلام را به آنان نشان داد و پس از اشاره به يكى از آنان كه در حال قيام بود فرمود: با اين قائم از دشمنان حسين عليه السلام انتقام خواهم گرفت.12
در تفسير آيه «وَمَنْ قُتِلَ مظلوماً فقد جَعَلْنا لِوَليّه سلطاناً ...؛ هر كس مظلومانه كشته شود ما براى ولى او تسلطى بر ظالم قرار مىدهيم»...13 از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه:
مراد از مظلوم در اين آيه، حضرت امام حسين عليه السلام است كه مظلوم كشته شد و منظور «جَعَلنا لِوَليِّه سلطانا» امام مهدى عليه السلام است14
من شما را به كتاب خدا و سنّت پيامبرش دعوت مىكنم. در شرايطى كه اكنون ما زندگى مىكنيم سنت رسول خدا صلي الله عليه و آله از بين رفته و به جاى آن بدعت و احكام و ارزشهاى غير اسلامى نشسته است مرا بپذيريد و به يارى من برخيزيد. شما را به راه ارشاد و رستگارى هدايت خواهم كرد
امامباقر عليه السلام نيز تصريح مىكنند:
ما اولياى دم امام حسين عليه السلام هستيم. هنگامى كه قائم ما قيام كنند پىگيرى خون امام حسين عليه السلام خواهد كرد.15
در دعاى ندبه نيز به اين حقيقت با اين تعبير تصريح شده است:
أينَ الطالِبُ بِدَمِ المَقتولِ بِكَربَلا.
كجاست آن عزيزى كه پس از ظهورش خون شهيد مظلوم كربلا را از دشمنان باز پس خواهد گرفت...16
همچنين روايت شده است كه حضرت مهدى عليه السلام پس از ظهور بين ركن و مقام براى مردم خطبه خواهد خواند و در مهمترين قسمت خطبه به صورت مكرر با نهايت اندوه و تأثر شهادت مظلومانه امام حسين عليه السلام را مورد اشاره قرار خواهد داد از جمله خواهد فرمود:
اى مردم جهان! منم امام قائم. منم شمشير انتقام الهى كه همه ستمگران را به سزاى اعمالشان خواهم رساند و حقّ مظلومان را از آنها پس خواهم گرفت. اى اهل عالم! جدّم حسين بن على عليه السلام را تشنه به شهادت رساندند و بدن مبارك او را عريان در روى خاكها رها كردند. دشمنان از روى كينه توزى جدم حسين عليه السلام را ناجوانمردانه كشتند...17
در حقيقت با اين گونه از عبارات نويد انتقام خون به ناحق ريخته امام حسين عليه السلام را به جهانيان خبر مىدهد...
و هم چنين به دلالت روايات فراوانى شعار ياران امام مهدى عليه السلام پس از ظهور اين جمله بسيار الهامبخش است:
يالثارات الحُسَين عليه السلام.18
اى بازخواست كنندگان خون حسين عليه السلام.
اين جمله اشاره به اين معنا دارد كه هنگام انتقام خون پاك امام حسين عليه السلام فرارسيده است كسانى كه مىخواهند از دشمنان آن حضرت انتقام خون بهناحقّ ريخته حجّت الهى را بگيرند مهيا شوند.
د) مهدى هميشه به ياد حسين
از آنجا كه امام حسين عليه السلام با تمام وجود همه توانمنديها و سرمايههاى خود را ايثار كرد تا اسلام را از خطر اساسى برهاند؛ آخرين حجت الهى نيز تصريح دارند كه همواره به ياد ايثارگرى و فداكاريهاى آن حضرت هستند و شب و روز با يادآورى مصيبتهايى كه بر ايشان روا داشته شد خون گريه مىكنند.
در بخشى از زيارت «ناحيه مقدسه» در اين باره مىخوانيم:
...اگر روزگار وقت زندگى مرا از تو [اى حسين] به تأخير انداخت و يارى و نصرت تو در كربلا در روز عاشورا نصيب من نشد، اينك من هر آينه صبح و شام به ياد مصيبتهاى تو ندبه مىكنم و به جاى اشك بر تو خون گريه مىكنم...
بدون ترديد اين قبيل از تعابير نهايت محبّت و دلبستگى حضرت مهدى عليه السلام رابه سيّد الشهداء عليه السلام نشان مىدهد و ضرورت زنده نگه داشتن خاطره اباعبداللّه عليه السلام از جمله از طريق عزادارى براى آن حضرت را مورد تأكيد قرار داده و عمق فاجعه كربلا و جنايت بنى اميه به اسلام و انسانيت را افشا مىكند.
حتى اين به ياد امام حسين عليه السلام بودن در عملكرد ساير ائمه اطهار عليهم السلام نيز به چشم مىخورد؛ يعنى آنها نيز در مواقع اشاره به فداكاريها و مظلوميت هاى امام حسين عليه السلام به گونهاى موضوع امام مهدى عليه السلام را مورد تأكيد قرار دادهاند به عنوان مثال در دعاى ندبه امام صادق عليه السلام ياد سيّد الشهداء عليه السلام به همراه امام مهدى عليه السلام گرامى داشته شده است. در حقيقت شكايت شهادت جانگداز حضرت امام حسين عليه السلام به ساحت مقدّس حضرت بقيهاللّه عليه السلام شده است و درخواست مىشود كه به عنايت خداوند متعال هر چه زودتر زمينه ظهور فراهم شود بلكه هر چه زودتر مهدى موعودعليه السلام ظهور نموده انتقام خون آن حضرت را از دشمنان بگيرند...و حتى به پيروان اهل بيتعليه السلام توصيه مىشود كه در شب ميلاد امام عصر (عج) از زيارت امام حسين عليه السلام غافل نشوند.
البتّه اين موضوع به همين صورت در مورد امام حسين عليه السلام نيز مطرح است؛ يعنى حضرت اباعبداللّه حسين عليه السلام نيز همواره به ياد مهدى موعود بودهاند. در دعاى روز ولادت امام حسين عليه السلام از امام مهدى عليه السلام ياد مىشود و در روز عاشورا و در زيارت عاشورا نام و ياد مهدى عليه السلام تسلى بخش قلب سوزان شيفتگان اهل بيت عليهم السلام است.
مجموعه اين برنامههاى حساب شده، پيوند عاشورا و امام حسين عليه السلام را با قيام جهانى امام مهدى عليه السلام هر چه بيشتر روشن مىسازند.
گذشته از همه آنچه بيان شد، طبق روايات بسيارى كه از حضرات معصومين عليهم السلام نقل شده است در بسيارى از مسائل جزئى نيز امام مهدى عليه السلام با امام حسين عليه السلام پيوستگيها و ارتباطات قابل توجهى دارند كه از آن جمله است:
1. روز ظهور امام مهدى عليه السلام مقارن با روز عاشورا است. از امام باقر عليه السلام روايت شده است:
قائم آل محمّد صلي الله عليه و آله در روز شنبه كه مصادف با روز عاشورا؛ يعنى همان روزى كه حضرت اباعبداللّه عليه السلام به شهادت رسيدند قيام خواهد كرد.19
برخى از ياران حسين عليه السلام پس از رجعت در ركاب امام مهدى عليه السلام به يارى آن حضرت خواهند پرداخت و حتى برخى از فرشتگانى كه جزء اصحاب امامحسين عليه السلام بودهاند در خدمت قائم آل محمّد صلي الله عليه و آله خواهند بود
2. از مجموعه روايات به خوبى روشن مىشود همانگونه كه امام حسين عليه السلام نهضت خود را از مكه آغاز كردند؛ يعنى پس از خارج شدن از مدينه به مكه آمدند و از كنار بيتاللّه قيام خود را به مردم خبر دادند و به سمت كوفه حركت كردند، حضرت مهدى عليه السلام نيز از كنار بيت اللّه جهانيان را به بيعت با خود فرا خواهد خواند و آن گاه حركتهاى اصلاحى را تداوم خواهد بخشيد و در نهايت مقرّ حكومتى خويش را در كوفه قرار خواهد داد.
3. حتى طنين صداى امام مهدى عليه السلام همان طنين صداى امامحسين عليه السلام است. پيام مهدى عليه السلام همان پيام حسين عليه السلام است كه فرياد مىزند:
اى مردم مگر نمىبينيد به حقّ عمل نمىشود و از باطل خوددارى نمىگردد... امر به معروف و نهى از منكر كنار گذاشته شده است و احكام الهى و سنن پيامبر صلي الله عليه و آله آشكار هتك مىشود و...
اين پيام و هشدار در لحظه ظهور با همان صدا به مردم جهان اعلام خواهد شد كه امام حسين عليه السلام در روز عاشورا با همان لحن و آهنگ مردم را به تبعيت از حقّ و اعراض از بديها فرا خواندند:
إنّ صوت القائم يشبه بصوت الحسين عليه السلام.
صداى [گيرا و دلنواز] قائم شبيه [طنين خوش] صداى اباعبداللّه عليه السلام است.
4. برخى از ياران حسين عليه السلام پس از رجعت در ركاب امام مهدى عليه السلام به يارى آن حضرت خواهند پرداخت و حتى برخى از فرشتگانى كه جزء اصحاب امامحسين عليه السلام بودهاند در خدمت قائم آل محمّد صلي الله عليه و آله خواهند بود و... .
«أللّهمّ نرغب إليك دوله كريمه تعزّبها الإسلام و أهله و تُذِّلُ بها النفاق و أهله...»
چاه براى يوسف روشن شد
گفته اند: چون يوسف را كنار چاه آوردند، هر چه او را در ميان چاه آويزان مى كردند، يوسف عليه السلام دست به لبه چاه مى گرفت تا بالاخره پيراهن از تنش بيرون آورده و هر چه مى گفت اين پيراهن را در بدن من بگذاريد تا خود را بپوشانم در جوابش مى گفتند:
خورشيد و ماه و يازده ستاره را بخوان تا همدم و يار تو باشند، در اين وقت او را در چاه آويزان كرده و چون به وسط چاه رسيد به قعر چاه رهايش كردند تا بدين ترتيب بميرد، ولى چون در ته چاه آب بود، در آب افتاد و سپس به سنگى كه در آنجا بود رفته و روى آن ايستاد.
بعضى ها گفته اند:
چاه براى او روشن شد و آبش شيرين شد بطورى كه از آب و نان بى نياز شد.
بعضى گفته اند:
آب چاه تيره بود ولى يوسف كه در آن افتاد زلال و صاف شد و خداوند فرشته اى بر او گماشت تا او را محافظت كند و غذايش دهد و به قول ديگر جبرئيل همدم او شد.
دعا به جهت رفع چشم درد
به کرات تجربه شده است که اين کلمات را نوشته و بر چشم درد ببندد بزودي خوب خواهد شد و شفا يابد.
يا بصيرا بلا حدقه احفظ حدقتي بحق حدقتي علي بن ابيطالب اعيذ نور بصري
بنور الله الذي لا يطفا
»» دعايي ديگر جهت خوب شدن درد چشم ««
در امالي شيخ مفيد از ابن قولويه با سند معتبر از حضرت صادق (ع) که پدر محمد جعقي در خدمت آن حضرت از چشم درد شکايت کرد آن حضرت فرمود:
آيا تعليم کنم تو رت دعايي که کفايت نمايد به مهمات دنيوي و اخروي و مرض چشم تو . عرض کرد : بلي يا بن رسول الله . فرمود: بگو بعد از نماز صبح و نماز مغرب .
الهم اني اسئلک بحق محمد و آل محمد ان تصلي علي محمد و آل محمد و ان تجعل
النور في بصري و البصيره في ديني و اليقين في قلبي و الا خلاص في عملي و
السلامه في نفسي و السعه في رزقي و الشکر لک ابدا ما ابقيتني و صلي الله علي
سيدنا محمد النبي و آله و سلم تسليما
دستور العمل آيت الله العظمي بهجت
بسمه تعالي
کوچک و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترک معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را که دانستيم، عمل نماييم و آنچه را که ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين
خواستن جدى در دعا
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
(قحطى سراسر حجاز را فرا گرفت بود، مردم به حضور پيامبر اسلام (ص ) آمدند و از آن حضرت خواستند، دعا كند و از درگاه خدا درخواست باران نمايد).
رسول خدا(ص ) از خدا خواست تا بارانش را فرو فرستد، باران بسيار آمد، به طورى كه مردم از غرق شدن ترسيدند، و گفتند: اين بارندگى شديد و بسيار موجب غرق شدن خواهد شد، پيامبر(ص ) با دست اشاره كرد و گفت :((خدايا! بارانت را به اطراف مدينه بفرست ، بر ما نفرست )).
ابرها به اطراف مدينه بفرست ، بر ما نفرست )).
ابرها به اطراف پراكنده شدند.
جمعى از اصحاب از رسول خدا (ص ) پرسيدند:((يك بار از درگاه خدا طلب باران كردى ، ولى باران نيامد، سپس طلب باران كردى ، باران آمد، چرا بار اول نيامد بار دوم آمد؟!)).
پيامبر (ص ) در پاسخ فرمود:
((انى دعوت وليس لى فى ذلك نيه ، ثم دعوت ولى فى ذلك نيه ))
:((من (بار اول ) دعا كردم ولى تصميم جدى براى دعا و درخواست نداشتم ، ولى بار دوم ، در دعا تصميم جدى داشتم
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
شيطان ، براى گمراه كردن انسان از يك شيوه ثابت استفاده نمى كند، بلكه براى هر كسى شيوه مخصوص به خود آن را به كار مى برد تا موفق شود. براى هر كسى راه و روشى جداگانه دارد. يكى از راههاى مؤ ثر و موفق آن ملعون ، عبادت نمودن و نماز خواندن او است . براى منحرف كردن نمازگزاران از حربه نماز استفاده مى كند؛ زيرا اگر كسى كه راضى نيست خود را به هر گناهى بيالايد و نمازهايش پشتوانه معنوى او است ، هيچ گاه به فرمان او در نمى آيد كه شب بخورد يا آدم بكشد تا دزدى كند. مسلما به فرمان او گردن نمى نهد ناگزير، بايد راهى بيابد كه بتواند آرام آرام او را منحرف كند و به مقصود خويش راهنمايى نمايد و آن ، هم دردى و هم راهى با او در لباس نماز خوان و عابد است .
از امام صادق عليه السلام نقل شده : در بنى اسرائيل ، عابدى بود كه در غار كوه مدت ها خدا را عبادت كرده و هميشه مشغول نماز بود. شيطان هر چه خواست او را فريب دهد، نتوانست . از هر راهى كه وارد شد مؤ ثر نيفتاد، تا آن كه روزى بالاى بلندى رفت و با صداى بلند فرياد كشيد به طورى كه همه لشكريانش دورش جمع شدند و گفتند: اى سيد و بزرگ ما! چه روى داده كه اين قدر ناراحتى و فرياد مى كشى .
گفت : از دست اين عابد. او مرا بيچاره و حيران نموده ، از هر راهى خواستم او را فريب دهم نتوانستم . آيا كسى هست كه او را فريب دهد؟
يكى از آن ميان برخاست و گفت : من او را فريب مى دهم . شيطان گفت : از چه راهى ؟ جواب داد: از راه دنيا، و سرخوشى هاى آن . آنها را براى او زينت مى دهم . گفت : بنشين تو مرد ميدان او نيستى ؛ زيرا او علاقه به دنيا ندارد و لذت دنيا را نچشيده است .
ديگرى برخاست و گفت : من مى روم و او را فريب مى دهم . گفت : از چه راهى ؟ گفت : از راه شهوت و زنان ، گفت : تو هم بنشين كه مرد ميدان او نيستى ؛ زيرا او از شهوت به زنان آگاهى ندارد و تا حال لذتى از زن ها نبرده است كه به اين وسيله فريب بخورد.
سومى برخاست و گفت : اگر اجازه دهى من مى روم و او را فريب مى دهم . گفت : از چه راهى ؟ جواب داد، از راه عبادت و نماز. گفت : برو، چون تو مرد ميدان او هستى . آن ملعون صبر كرد تا شب فرا رسيد و هوا تاريك شد، خود را به صورت يكى از عابدان درآورد. آمد صومعه آن عابد و گفت : اى عابد! من غريبم منزلى ندارم ، حيرانم ، مرا امشب ميهمان كن و در صومعه خود پناهم بده . عابد هم او را پذيرفت . شيطان از اول شب تا صبح عبادت كرد و روز هم پيوسته مشغول نماز بود. نه غذا مى خورد، نه استراحت مى نمود و نه مى خوابيد؛ در حالى كه عابد گاهى خسته مى شد ولى ابليس خسته نمى شد. او مى خوابيد و غذا مى خورد ولى شيطان مدام نماز مى خواند.
عابد پيش او رفت و گفت : اجازه مى دهى سؤالى از تو بكنم . گفت : فعلا وقت ندارم ، بگذار نماز بخوانم ، با اصرار زياد اجازه گرفت و گفت : اى بنده خدا! من عابدى مثل تو نديده ام كه اين قدر عبادت كند، و نماز بخواند. تو چه كرده اى كه اين قدر عاشق عبادتى ؟ به طورى كه نه مى خورى نه مى خوابى و نه آرام دارى و خسته نمى شوى ؛ در حالى كه من چنين نيستم .
گفت : علتش اين است كه من مرتكب گناهى شده ام و هر وقت به فكر آن گناه مى افتم از ترس خدا بر خود مى لرزم ، خورد و خواب از من سلب مى شود و مشغول نماز و عبادت مى گردم ، ولى تو تا به حال گناه و معصيتى انجام ندادى و ترس از خدا در دل تو نيست از اين رو، در عبادت سست هستى و از آن خسته مى شوى و گاهى استراحت مى كنى و مى خوابى .
عابد گفت : چه كرده اى و گناه تو چه بوده كه اين قدر از خدا مى ترسى و عبادت مى كنى ؟ گفت : من زنا كرده ام وقتى به فكر آن مى افتم ، قدرت عبادتم بيشتر مى شود. تو هم اگر مى خواهى مانند من حال عبادت پيدا كنى ، بايد ولو يك مرتبه زنا كنى .
عابد گفت : من كسى را نمى شناسم كه با او زنا كنم وانگهى ، اين كار خرج دارد و احتياج به پول است ؛ در حالى كه من ندارم و كسى به من پول نمى دهد. شيطان گفت : من به تو كمك مى كنم و راهنمايى ات مى نمايم . دست برد زير سجاده و چهار درهم بيرون آورد به عابد داد و گفت : اين پولها را بگير و داخل شهر شو. سراغ خانه فلان زن فاحشه را بگير و با او زنا كن ، بعد از آن ديگر از نماز خسته نمى شوى .
عابد پول را گرفت و روانه شهر شد و سراغ خانه فلان زن فاحشه را گرفت . مردم خوشحال شدند و گفتند: عابد آمده كه او را توبه دهد و از گناه منع كند. خانه را به او نشان دادند. با همان لباس وقيافه اى كه داشت داخل شد و گفت : اى زن ! اين پول را بگير و زود آماده شو كه وقت نماز نگذرد.
زن نگاهى به او كرد و لباس و قيافه او را كه ديد دريافت وى از مشتريان او نيست والا سر و وضع خود را تغيير مى داد و اين قدر عجله نداشت . او اهل فسق و فجور نيست . ماجرا را از عابد پرسيد: او هم تمام سرگذشت آن كسى كه ميهمان او شده و عبادت او را تا آخر براى زن نقل كرد.
زن فهميد كه آن شخص شيطان بوده است . گفت : اى بنده خدا! او شيطان بوده و با نماز مى خواسته تو را فريب دهد! برگرد و از اين عمل منصرف شو كه گناه نكردن بهتر از گناه كردن و بعد توبه نمودن است ؛ زيرا شايد توبه قبول نشود يا عمر تمام شود؛ و در حالى بميرى كه توبه نكرده باشى . اى عابد برگرد، اگر آن شخص هنوز مشغول نماز است بدان او انسانى بوده و اگر رفته بدان شيطان بوده ، عابد وقتى برگشت كسى را نديد.
اتفاقا آن زن همان شب از دنيا رفت . صبح كه شد، ديدند بر در خانه او نوشته شده ، اى مردم ! جمع شويد فلان زن را دفع كنيد كه از اهل بهشت است ! مردم به شك افتادند، در كفن و دفن او حيران شدند! و سه روز دفن او را به تاءخير انداختند. خداوند به حضرت موسى عليه السلام خطاب كرد كه : برو و مردم را خبر كن ، جنازه اش را غسل دهند و بر وى نماز بخوانند و در قبرستان مسلمانان دفن كنند. من به خاطر اين كه يكى از بندگان ما را از گناه منصرف كرد، او را بخشيدم و از گناهان او صرف نظر كردم و او را از اهل بهشت قرار دادم .
جامانده
براي خانواده ي شهدا خيلي احترام قائل بود. هميشه سفارش مي کرد حتماً به اين خانواده ها سر بزنيد.
يک بار که به مرخصي آمده بود، بچه را برداشتيم و رفتيم بهشت رضا.
در حين عبور از قبور شهدا چشمم به محمد افتاد؛ آرام و بي صدا اشک مي ريخت. از کنار مزار شهيدي عبور کريم، از دوستانش بود. فرزندم را که هنوز کوچک بود بغل گرفت و به نزديکي عکس شهيد رفت. بعد با لحني بغض آلود اما مهربان گفت: «عزيزم بيا عکس عمو را ببوس.» ديگر طاقت نياورد، بلندبلند گريه مي کرد و بريده بريده مي گفت: «اينها رفتند و من هنوز مانده ام.»
و چه زیبا رفت...
امام زمام (عج) در توقيعي مي فرمايند:
«تقوا پيشه کنيد، تسليم ما باشيد و کار را به ما واگذاريد که بر ماست شما را از سرچشمه سيراب بيرون آوريم چنانکه بردن شما به سرچشمه از سوي ما بود ... به سمت راست ميل نکنيد و به سوي چپ نيز منحرف نشويد.» (1)
توجه به آن حضرت همراه با محبت
امام زمان (ع) در توقيع شريفي خطاب به شيعيان مي فرمايند: «توجه خود را همراه با محبت و دوستي به سوي ما قرار دهيد و در مسير دستورات روشن و قطعي دين حرکت کنيد که همانا من براي شما خيرخواهي مي کنم و خداوند گواه است بر من و شما و اگر نبود علاقه ما به نيکو بودن شما و رحمت و مهربانيمان بر شما، به سخن گفتن با شما نمي پرداختيم.»(2)
ولايت حضرت علي (ع)
در تشرف مرحوم علي بغدادي (ره) در مسير کاظمين، ايشان پرسش هايي را از محضر امام زمان (ع) مي پرسد از جمله مي گويد:
پرسيدم: «روزي نزد مرحوم شيخ عبدالرزاق که مدرس حوزه بود، رفتم. شنيدم که بر روي منبر مي گفت: کسي که در طول عمر خود روزها روزه باشد و شب ها را به عبادت به سر برد و چهل حج عمره بجاي بجاي آورد و در ميان صفا و مروه بميرد ولي از دوستداران و محبان و مواليان اميرالمؤمنين (ع) نباشد براي او چيزي محسوب نمي شود.» امام زمان (ع) فرمودند: «آري والله براي او چيزي نيست.»
توسل به حضرت زينب (ع) جهت تعجيل در فرج
در تشرف آقا شيخ حسن سامرايي (ره) در سرداب مقدس، حضرت فرمودند: «به شيعيان و دوستان ما بگوييد که خدا را قسم دهند به حق عمه ام حضرت زينب (ع) که فرج مرا نزديک گرداند.» (3)
عرضه اعمال به محضر مقدس امام زمان (عج)
در تشرف مرحوم شيخ محمد طاهر نجفي (ره) خادم مسجد کوفه، حضرت مي فرمايند: «آيا ما شما را هر روز رعايت نمي کنيم؟ آيا اعمال شما بر ما عرضه نمي شود؟»
شيعيان چرا ما را نمي خواهند؟!
مرحوم حاج محمد علي فشندي تهراني (ره) مي گويد که در مسجد جمکران سيدي نوراني را ديدم، با خود گفتم اين سيد در اين هواي گرم تابستاني از راه رسيده و تشنه است ظرف آبي به دست او دادم تا بنوشد و گفتم: آقا! شما از خدا بخواهيد تا فرج امام زمان (ع) نزديک گردد. حضرت فرمودند: «شيعيان ما به اندازه آب خوردني ما را نمي خواهند. اگر بخواهند و دعا کنند فرج ما مي رسد.»
اخلاص در عمل
يکي از علماي بزرگ اصفهاني مي گويد: «شبي در عالم رؤيا امام زمان (ع) را ديدم. به ايشان عرض کردم چه کنم که به شما نزديک شوم؟» فرمودند: «عملت را عمل امام زمان (ع) قرار بده.» من به ذهنم رسيد که يعني در مورد هر کاري ببين اگر امام زمان (ع) اين کار را مي کند تو هم انجام بده. پرسيدم: «چه کنم که در اين امر موفق باشم؟!» فرمود: «الاخلاص في العمل؛ يعني، در کارهاي خود اخلاص داشته باش.»(4)
بردباري و شکيبايي
در تشرف مرحوم سيد کريم پينه دوز (ره) از اخيار تهران که در خانه اجاره اي زندگي مي کرده است و با پايان يافتن مدت اجاره دچار رنج و زحمت مي گردد ضمن اينکه به او بشارت مي دهند، نگران نباشيد منزل درست مي شود مي فرمايند: «دوستان ما بايد در فراز و نشيب ها شکيبا و بردبار باشند.»(5)
تحصيل معارف اهل بيت (ع)
مرحوم آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني (ره) که سال ها در نجف اشرف نزد علماي بزرگ دانش آموخته بود و اجازه اجتهاد از مرحوم آيت الله ناييني (ره) داشت و به دنبال درک حقايق، مباحث فلسفه را نزد استادان فن تا بالاترين رتبه خوانده بود؛ مي گويد: «ديدم دلم آرام نگرفته و به درک حقايق عالم توفيق نيافته ام. رو به عرفان آوردن و مدتي از محضر استاد عارفان و سالکان آقا سيد احمد کربلايي (ره) استفاده مي کردم تا از نظر ايشان به حد کمال قطبيت و فناء في الله رسيدم. اما ديدم اين مطالب و اين رفتارها با ظواهر قرآن و سخنان اهل بيت عليهم السلام موافق نيست و به آرامش و اطمينان قلب نرسيده بودم.» مرحوم ميرزا مهدي اصفهاني (ره) تنها راه نجات را در توسل به پيشگاه حضرت مهدي (ع) مي بيند، به همين جهت مي گويد: «خود را از بافته هاي فلاسفه و افکار عرفان خالي کردم و با کمال اخلاص و توبه به آن حضرت توسل پيدا کردم. روزي در وادي السلام نزد قبر حضرت هود و صالح عليهماالسلام در حال تضرع و توسل بودن که حضرت صاحب الزمان (عج) را مشاهده کردم.» ايشان فرمودند: «طَلَبُ المَعارِفِ مِن غَيرِ طَريقِنا اَهل البيت مُساوِقَّ لِلأنکارنا و قَد اَقامني الله و انا الحُجّه بنُ الحسن؛ يعني، جست و جوي معارف و شناخت طريق از غير مسير ما اهل بيت طهارت مساوي است با انکار ما و همانا خداوند مرا براي هدايت بشر برپا داشته است و من حجه بن الحسن هستم.» مرحوم اصفهاني (ره) مي گويد: «پس از آن از فلسفه و عرفان بيزاري جستم و تمامي نوشته هاي خود را در اين موارد به رودخانه ريختم و به سوي قرآن و احاديث پيامبر (ص) روي آوردم.»
کمک به مردم
در توقيعي شريف، به مرحوم آيت الله العظمي حاج سيد ابوالحسن اصفهاني (ره) دستور دادند: «اُرخِص نَفسَک وَ اَقبِل مجلِسَک فِي الدِّهليز واقضِ النّاس نحن نَنصُرکُ؛ يعني، خودت را براي مردم ارزان کن! و در دسترس همه قرار بده و محل نشستن خود را در دهليز خانه ات قرار بده تا مردم سريع و آسان با تو ارتباط داشته باشند و حاجت هاي مردم را برآورد، ما ياريت مي کنيم.»(6)
توجه به پدر و مادر
در احوالات يکي از محبان و شيعيان آمده که پدر پيري داشت و بسيار به او خدمت مي کرد. ايشان شب هاي چهارشنبه به مسجد سهله مي رفت اما پس از مدتي اين کار را ترک نمود. دليل آن را پرسيدند، گفت چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله رفتم در شب آخر نزديک مغرب تنها به مسجد سهله مي رفتم عرب بياباني را ديدم سوار بر اسب که سه بار به من فرمود: «از پدرت مراقبت کن.» من فهمديم که امام زمان (ع) راضي نيستند من پدرم را بگذرام و به مسجد سهله بروم.(7)
توسل به قمر بني هاشم (ع)
از مرحوم آيت الله مرعشي نجفي (ره) نقل شده است که يکي از علماي نجف اشرف که به قم آمده بود مي گفت: «مدتي براي رفع مشکلي به مسجد جمکران مي رفتم و نتيجه نمي گرفتم روزي هنگام نماز دلم شکست و عرض کردم مولا جان! آيا بد نيست با وجود امام معصوم (ع) به علمدار کربلا قمر بني هاشم (ع) متوسل شوم و او را در نزد خدا شفيع قرار دهم؟!» در حالتي ميان خواب و بيداري امام زمان (ع) فرمودند: «نه تنها بد نيست و ناراحت نمي شوم بلکه شما را راهنمايي مي کنم که چون خواستي از حضرت ابوالفضل العباس (ع) حاجت بخواهي اين چنين بگو: يا أبالغوث ادرکني.»(8)
احترام به قرآن
در تشرفي که براي مرحوم حاج شيخ محمدحسن مولوي قندهاري در حرم مطهر ابوالفضل العباس (ع) روي داده است ايشان مي گويد ديدم قرآني روي زمين بر سر راه افتاده است به من فرمودند: «هوشيار باش و به قرآن احترام کن. من خم شم و قرآن را برداشتم و بوسيدم و در قفسه گذاشتم.»(9)
خدمت به محرومان
آقاي محمد علي برهاني مي گويد در خرداد 1358 هـ.ق براي رسيدگي به مردم محروم منطقه فريدن رفته بودم. هنگام بازگشت ماشين خراب شد و در بيابان تنها ماندم. ديدم چاره حز توسل به مولايم حضرت صاحب الزمان (ع) نيست، به آن حضرت متوسل شدن و گفتم: «يا اباصالح المهدي! ادرکني.» ناگهان وجود مبارک امام زمان (ع) تشريف آوردند و ضمن بشارت به آمدن وسيله نقليه فرمود: «ما هم اينجا رفت و آمد مي کنيم. شما هم خيلي مأجوريد چون خدمت به محرومين مي کنيد. و اين روش جدّم حضرت علي (ع) است. تا مي توانيد در حدّ تمکّن به اين طبقه خدمت کنيد و دست از اين کار بر نداريد که کار خوبي است.»(10)
روضه حضرت ابوالفضل (ع)
در تشرّف آقاي محمد علي فشندي تهراني (ره) پس از اينکه نماز امام حسين (ع) در شب هشتم ذيحجه را به او ياد مي دهند حاج محمد علي مي پرسد: «فردا شب امام زمان (ع) در چادرهاي حجاج مي آيد و به آنان نظر دارد؟» فرمود: «در چادر شما مي آيند چون فردا شب مصيبت عموريم حضرت ابوالفضل (ع) در آن خوانده مي شود.»(11)
ايران شيعه، خانه ماست
مرحوم آيت الله ميرزا محمد حسن نائيني (ره) در دوران جنگ جهاني اول و اشغال ايران توسط قواي انگليس و روس خيلي نگران بودند از اين که کشور دوستداران امام زمان (ع) از بين برود و سقوط کند. شبي به امام عصر (ع) متوسل مي شود و در خواب مي بيند ديواري است به شکل نقشه ايران که شکست برداشته و خم شده است و در زير اين ديوار تعدادي زن و بچه نشسته اند و ديوار دارد روي سر آنها خراب مي شود. مرحوم نائيني چون اين صحنه را مي بيند بسيار نگران مي شود و فرياد مي زند: «خدايا، اين وضع به کجا خواهد انجاميد؟» در همين حال مي بيند حضرت ولي عصر (ع) تشريف آوردند و با دست مبارکشان ديوار را که در حال افتادن بود گرفتند و بلند کردند و دوباره سر جايش قرار دادند و فرمودند: «اينجا (ايران شيعه)، خانه ما است. مي شکند، خم مي شود، خطر است ولي ما نمي گذاريم سقوط کند ما نگهش مي داريم.»(12)
مواظبت بر قرائت و خواندن قرآن
در تشرّف شيخ محمد حسن مازندراني که به بيماري سل مبتلا بوده است او را شفا مي دهند و به او مي فرمايند: «بر ت باد به مواظبت بر قرائت قرآن.» (13)
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، معارف عمیق مهدویت ضامن سلامت و سعادت جامعه و فرد فرد انسانهاست، اعتقاد به بشارتهای پیامبران گذشته و ائمه دین(ع) افراد با انگیزه و پرتوانی را در جامعه میتواند پرورش دهد، باور به حضور امامی ناظر بر اعمال، از جنبه فردی موجب پاک نگاه داشتن روح و پیراستن اعمال از زشتیهاست و از جنبه اجتماعی باعث همدلی مؤمنان و ایستادگی در برابر ظالمان میشود، کارکرد وسیع و عمیق آموزههای مهدوی، جذابیت خاص موضوع را نشان میدهد، به همین دلیل، قشرهای مختلف جامعه پرسشهای بسیاری در این موضوع دارند که لزوم پاسخگویی صحیح به آنها از راهی مطمئن بر کسی پوشیده نیست. پژوهشکده مهدویت در کتاب «مهدویت، پرسشها و پاسخها» به برخی از شبهات این گونه پاسخ میدهد: راههای تشخیص صدق و کذب دیدار افراد با امام زمان(عج) *رؤیت حضرت به چند طریق امکان دارد و تشخیص صدق و کذب آن چگونه است؟ رؤیت حضرت در عصر غیبت کبرا به سه صورت ممکن است: الف) در عالم خواب؛ ب) در حال مکاشفه؛ ج) در حال بیداری. که در حال بیداری از نظر کیفیت و نحوه دیدار سه گونه دارد: 1 ـ دیدار با حضرت با عنوان غیرحقیقی؛ به گونهای که دیدارکننده هنگام ملاقات و بعد از آن، هیچ گونه توجهی به شخص حضرت ندارد و ایشان در این دیدار، فردی عادی و ناشناس تلقی میشود، این رؤیت ممکن است برای بسیاری از افراد به طور تصادفی و ناشناس رخ دهد و حضرت با افراد برخورد داشته باشد، ولی هرگز او را نمیشناسند. 2ـ دیدار حضرت همراه با شناخت؛ یعنی شخص دیدار کننده حضرت را به هنگام دیدار بشناسد، این نوع رؤیت، بسیار اندک و انگشت شمار است؛ زیرا چنین رؤیتی با فلسفه غیبت منافات دارد و در عصر غیبت، اصل بر این است که حضرت از چشمان مردم پنهان باشد، مگر در مواردی که مصلحت مهمتری اقتضا کند و حضرت بنا به مصالحی خود را بشناساند که این نوع دیدار فوقالعاده اندک است؛ 3ـ رؤیت حضرت در حال غفلت از حضور امام، یعنی شخص حضرت مهدی(عج) را ملاقات میکند، ولی در آن حال به حضور حضرت توجهی ندارد و وی را فردی عادی میپندارد، اما پس از ملاقات با توجه به دلایل و شواهد موجود، یقین پیدا میکند که وی امام عصر(عج) بوده است. بیشتر تشرفاتی که در کتابها نقل شده است، از این نوع است و نشناختن نیز یا به دلیل غفلت شخص دیدار کننده در آن حال است و یا به دلیل اینکه حضرت در او تصرفات تکوینی و ولایی کرده و اجازه شناخت را به وی نمیدهد؛ ولی بعد از جدایی، از قراین دیگر قطع پیدا میکند که وی امام بوده است. اما تشخیص صدق و کذب چنین رؤیتهایی، به دلیل یقینی و صدق گوینده نیاز دارد، چنین ادعاهایی از افراد ناموثق و بیتقوا پذیرفتنی نیست و اصل بر تکذیب مدعی چنین دیدارهایی است، مگر اینکه به صحت گفتار وی یقین داشته باشیم. دلیل ناشناس بودن امام زمان(عج) در عصر غیبت *چرا افراد هنگام ملاقات امام را نمیشناسند؟ زیرا غیبت که به معنای ناشناس بودن حضرت است، اقتضا میکند که دیگران حضرت را نشناسند، پس نشناختن حضرت در چنین ملاقاتهایی طبق قانون غیبت بوده و دلیل نمیخواهد؛ زیرا ایشان در حال غیبتاند و نباید غیبت و ناشناس بودن، به ظهور و شناسایی تبدیل شود. در عین حال با اینکه در زمان غیبت به دلایلی که موجب غیبت شده، امام مهدی(عج) باید از دیدهها مخفی باشند، ممکن است کسانی که مشکل بزرگی دارند یا به مقامات معنوی عالی دست یافتهاند، به محضر آن حضرت شرفیاب شوند. البته این شرفیابی میتواند متفاوت باشد، برخی حضرت را میبینند ولی نمیشناسند؛ گروهی میبینند و میشناسند و حضرت هم با آنان سخن میگوید؛ برخی او را میبینند و میشناسند و اجازه مییابند که با ایشان سخن بگویند، این تفاوتها به دلیل اختلاف درجات معنوی افراد است. در هر حال دلیل اینکه افراد کمی هنگام ملاقات، آن حضرت را میشناسند، آن است که شایستگی دیدن همراه با شناخت، در افراد کمی وجود دارد. چرا نباید برای دیدن بقیةالله(عج) اصرار کرد *آیا دیدن امام زمان(عج) دارای شرایط خاصی است و نصیب هر کسی میشود؟ و آیا ندیدن آن حضرت مصلحتی دارد؟ دیدن امام زمان(عج) در عصر غیبت کبری امکان داشته و اگر کسی توفیق یابد، سعادت بزرگی نصیبش شده است، اما همه سعادت این نیست که انسان شبانهروز تلاش کند و خواهان دیدن امام باشد، البته دیدن حضرت سبب نمیشود که انسان گناه نکند؛ زیرا برخی انسانهای معاصر دیگر امامان(ع) با وجد دیدن امام معصوم باز هم گناه میکردند و حتی گاهی با آنها مخالفت میکردند. دیدن حضرت تأیید بر کردار درست انسان نیست؛ اگر چه نصیب هر کس نمیشود، ندیدن حضرت هم دلیل بر خرابی اعمال نیست، بسیاری از بزرگان، علما و مجتهدان، امام زمان(عج) را ندیدند، ولی چه بسا افرادی که مسلمان هم نبودند، ولی چون به مقام اضطرار رسیدند، حضرت از آنها دستگیری کرده و از این جهت امام را دیده باشند. مهم این است که اگر ما او را نبینیم، او ما را میبیند و همین اعتقاد برای ترک گناه کافی است. احمد بن حسن بن ابیصالح خجندی، مدتی در جستوجوی امام زمان(عج) شهرها را میگشت و بسیار جدی بود و اصرار داشت که به حضور آن حضرت مشرف شود، عاقبت نامهای از طریق حسینبن روح به این مضمون برای حضرت مهدی(عج) نوشت: «دل من، شیفته جمال تو گشته و همواره در فحص و طلب تو میکوشم، تمنا دارم جوابی مرحمت فرمایید که قلب من ساکن شود و دستوری در این باره فرمایید». جواب آمد: «هر کس در خصوص من جستوجو و تجسس کند، مرا میطلبد و هر کس مرا بیابد، به دیگران بنماید و هر کس مرا به دیگران بنماید، مرا به کشتن دهد و هر کس مرا به کشتن دهد، مشرک شود». بنابراین احتمال دارد که به صلاح ما نباشد آن حضرت را ملاقات کنیم، چه بسا دیدار حضرت مایه عجب، تکبر و خودپسندی ما شود که خود مایه هلاکت انسان است. نظر آیتالله بهجت درباره علت نقاب دیدار ما با امام زمان(عج) *آیا اگر از گناه اجتناب کنیم و منتظر واقعی باشیم، امام زمان(عج) به ما سر میزند؟ قطعا گناه کردن، مهمترین علت محرومیت از عنایات امام زمان(عج) است، امام مهدی (عج) نیز در توقیع شریفشان به شیخ مفید میفرماید: «ما را از ایشان(شیعیان) چیزی محبوس نکرده است، مگر گناهان و خطاهایی که از ایشان به ما میرسد و ما آن را ناخوش میداریم و از ایشان نمیپسندیم». آیتآلله بهجت نیز بیان فرمودهاند: اگر بفرمایید چرا به آن حضرت دسترس نداریم، جواب شما این است که چرا به انجام واجبات و ترک محرمات ملتزم نیستند؟ او به همین از ما راضی است؛ زیرا «اورع الناس من تورّع عن المحرمات»؛ پرهیزکارترین مردم کسی است که از کارهای حرام بپرهیزد، ترک واجبات و ارتکاب محرمات، حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت است. بنابراین اگر ما از گناه اجتناب کنیم و منتظر واقعی باشیم، به مقامی میرسیم که غیبت و حضور برایمان فرقی ندارد، امام سجاد(ع) به ابوخالد کابلی میفرماید: «ای ابوخالد! به درستی که مردم زمان غیبت حضرت مهدی(عج) آنان که معتقد به امامت هستند و در انتظار ظهور او به سر میبرند، با فضیلتترین مردم همه زمانها هستند؛ به دلیل اینکه خداوند متعالی عقل و فهمی به آنان عنایت کرده که غیبت در نزد آنان به منزله ظهور و مشاهده گشته است». از این رو، در حدیث دیگری امام جعفر صادق(ع) میفرماید: «هر کس دوست دارد که از یاران حضرت قائم(عج) شود؛ باید که منتظر باشد و در عین حال به پرهیزکاری و اخلاق نیکو مشغول شود». بنابراین اگر کسی ترک گناه کند و منتظر امامش باشد، از یاران واقعی حضرت به شمار میآید، آنگاه اگر بزرگترین توفیق الهی او را دریابد، غیبت و و ظهور حضرت برایش تفاوت نخواهد داشت.
– کمک و صدقه به محرومین به نیت سلامتی و دور کردن غم واندوه از حضرت 2 – نماز اول وقت باعث خوشحالی حضرت میشود و بهتر از آن این که ثواب آن را به خود ایشان تقدیم کنید 3 – صلوات فرستادن زیباترین هدیه است به همراه عجل فرجهم مثلا روزی 100 مرتبه 4 -- تلاوت قرآن به خصوص سوره های یس ؛ نباء ؛ عصر ؛ واقعه و ملک بعد از نمازو تقدیم به اموات شیعیان حضرت که وارثی ندارند . 5 – به نیابت از حضرت به حج و زیارت ائمه اطهار ( علیهم السلام ) بروید و یا دیگران را به زیارت بفرستید 6 -- به والدین خود خدمت کنید مطمئن باشید قلب حضرت را خشنود کرده اید 7 – در فراق جدائی حضرت دعای ندبه ( صبح جمعه ) و دعای غیبت حضرت ( اللهم عرفنی نفسک ... ) را بعد از نماز عصر روز جمعه بخوانید 8 – عمل به تاکید خود حضرت به مومنین در خواندن نماز شب ؛ زیارت عاشورا و زیارت جامعه کبیره 9 – خواندن نماز امام زمان علیه السلام در هر زمان و مکان ( جهت نحوه خواندن به مفاتیح مراجعه شود ) 10 – احترام و خدمت به سادات و دوستان حضرت به نیت خشنودی حضرت 11 – بعد از هر نماز برای فرج حضرت بسیار دعا کنید حتی با گفتن دعای اللهم عجل لولیک الفرج 12 – اشاعه فرهنگ شناخت حضرت بین دوستان با بیان فضائل آقا هر کس بر اساس توانایی خود ( برگزاری مراسم اهل بیت علیهم السلام ؛ مداحی ؛ نوشتن کتاب ؛ شعر و ...... ) 13 – اگر حاجتی دارید خالصانه با حضور قلب زیارت آل یاسین و نماز استغاثه به حضرت را بخوانید بهترین وقت سفارش شده وقت سحر روز جمعه ( جهت نحوه خواندن به مفاتیح مراجعه شود ) 14 – همواره یاد و انتظار ظهور آن بزرگوار را با دعا در خود تقویت و از پروردگار توفیق معرفت بیشتر به حضرت را درخواست کنید 15 – گریستن و گریاندن در فراق آن امام همام به خصوص مظلومیت جدش حضرت سیدالشهدا علیه السلام و عمه بزرگوارشان حضرت زینب سلام الله علیها 16 – خواندن دعای عهد و پیمان بستن با حضرت 17 – همواره دشمنان حضرت و جد مظلومشان را لعن و نفرین کنید 18 – دوری از گناهان که هر چه از آنها دور شوید به حضرت نزدیک تر میشوید 19 – خواندن دعای توسل و شفیع قرار دادن ایشان نزد خداوند و همچنین خواندن دعای غریق ( مثلا در قنوت ) 20 – از فقرا ؛ بیماران و خانواده های بی پناه غافل نشوید ؛ با آنها نشست و برخاست کنید و تا حد توان مشکلاتشان را حل نمائید . .................... بعضی از مهمترین ثمرات و ثواب اعمال ذکر شده برای شخص 1 – سبب زیادی مال و روزی است 2 – باعث اجابت دعا میشود 3 – دیدن حضرت در خواب و بیداری 4 – خشنودی و رضایت حضرت زهرا سلام الله علیها 5 – شفاعت و دعای حضرت برای شخص 6 – روز قیامت گریان نخواهید شد
زينب (س ) و آرام كردن رقيهبِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
سختى هاى خرابه ، حضرت رقيه را بسيار ناراحت كرده بود. يكسره بهانه بابا مى گرفت و به عمه اش زينب (س ) مى گفت : بابايم كجاست ؟ عمه اش براى اينكه رقيه را آرام كند، به او مى گفت : پدرت به سفر رفته است . شبى در خرابه شام ، رقيه از اين گوشه به آن گوشه مى رفت ، ناله مى زد، بهانه مى گرفت ، گاه خشتى بر مى داشت و زير سر مى گذاشت ، گاه بهانه خانه و كاشانه مى گرفت و يا بابا، بابا مى زد. زينب (س ) آن نازدانه را به دامن گرفت تا او را آرام كند. و رقيه در بغل عمه خوابش برد. در عالم رؤ يا پدر را به خواب ديد. امام حسين (ع ) با بدنى پر از زخم و جراحت به ديدار رقيه آمده بود در همان خواب ، دامان پدر را گرفت و گفت : بابا جان كجا بودى ؟ بابا چرا احوال بچه هاى كوچكت را نمى پرسى ؟ بابا چرا به درد ما رسيدگى نمى كنى ؟! زينب ديد رقيه در خواب حرف مى زند، رو به زنان حرم گفت : اى اهل بيت ! ساكت باشيد. نور ديده برادرم خواب مى بيند. بگذاريد ببينم چه مى گويد؟ همه زنان آرام شدند. گوش به سخنان رقيه نشستند. گويا ماجراى سفر از كربلا تا كوفه و از كوفه تا شام را براى پدر حكايت مى كند: ((بابا، صورتم از ضرب سيلى شمر كبود شده است . بابا، مرا در بيابانها، ميان آفتاب نگه داشتند. بابا، كتف عمه ام از كعب نيزه ها و ضرب تازيانه ها كبود گرديده است . بابا ما در اين خرابه چراغ نداريم فرش نداريم . دخترت به جاى متكا، بر زير سر، خشت مى گذارد...)) Tags: زينب , آرام , كردن , رقيه ↓ ↓
|
بقاى شيطان به وسيله اولياء الله است
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
كسى از امام صادق عليه السلام نقل مى كند كه آن حضرت فرمود: وقتى يكى از اولياى خدا از مادر زاده شود، شيطان بيرون مى جهد و فريادى مى زند كه همه شياطين به وحشت مى افتند.
همه پيش او آمده و مى گويند: اى بزرگ و رهبر ما! چه خبر شده كه اين طور آشفته اى ؟ جواب مى دهد كه يكى از اولياء الله متولد شده است .
مى گويند: تولد او چه كار به تو دارد؟ مى گويد: اگر او بزرگ شود و به كمال برسد عده زيادى را هدايت مى كند.
پيروان او مى گويند: اجازه مى دهى او را بكشيم ؟ مى گويد: خير، براى اين كه بقا و زندگانى ما به وسيله آنها است .
اگر يكى از اولياء الله روى زمين نباشد و زمين از آنها خالى باشد، قيامت بر پا شده و ما را به آتش مى برند. ما تعجيل نداريم كه داخل آتش شويم .(574)
اين چيزى بود كه از اين قلم براى نماياندن بخشى از فرهنگ اسلام و قرآن تراويد و هشدارى است براى شناخت بهتر و درست زندگى و آن چه بايد از آن پرهيز كرد و يا بدان روى آورد تا خشنودى خدا را در پى داشته باشد.
و بايد تلاش كنيم كه دچار وسوسه هاى پنهانى دشمنان دين خدا نشده و هم چنان بر دين مقدس اسلام باشيم . دانستن اين اخبار اگر همه تنبه نباشد، هشدارى است تا در هر گام سنجيده و با چشم باز راه خويش را برگزيده و گرفتار گمراهى ها نشويم .
اميد كه ، دوست داران دين خدا و فرستان واپسين حضرت حق و خاندان پاكش كه بيگمان دست گير همه صالحان در روز رستاخيز خواهند بود، از اين نوشته توشه اى بر گيرند تا ماندگار بوده و سفره دلشان به نورانيت مهر خداوندى و اوليايش رنگين گشته و همواره پاس دار ارزش هاى خوب اسلامى باشند.
اميد آن روز كه با اين تمهيد به پيشواز گام هاى پر بار و مبارك حضرت حجت (عج ) برويم . آمين .
اتمام حجت اميرالمؤ منين (ع ) |
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْسلمان مى گويد: وقتى شب شد على (ع ) حضرت زهرا (س ) را سوار بر چهار پايى نمود و دست دو پسرش امام حسن (ع ) و امام حسين (ع ) را گرفت ، و هيچ يك از اهل بدر از مهاجرين و انصار را باقى نگذاشت ، مگر آن ... ادامه متن
|
شيطان و ربا خواران |
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْيكى از گناهان كبيره در اسلام ، رباخوارى است كه خداوند به خورندگان آن وعده عذاب داده و آن را از هر گناهى بزرگتر به حساب آورده است . حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايد: ربا هفتاد نوع اس... ادامه متن
|
حاج شيخ عبدالكريم حائرى و دستگيرى مستمند |
مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى مرجع تقليد و موسس حوزه علميه قم خادمى داشت بنام شيخ على مى گويد شبى در ايام زمستان در بيرونى آقا خوابيده بودم صداى در بلند شد بلند شدم در را باز كردم ديدم زن فقيرى است اظهار كرد شوهرم مريض است نه دوا... ادامه متن
|
فراز و فرود روشنفکري ديني |
هنگامي که از روشنفکري ديني سخن مي گوئيم، وجه ديني صفتي براي وجه روشنفکري است. به اين جهت، وجه روشنفکرانه است که جايگاه محوري دارد و پيشاپيش ضروري است در باب وجه مذکور سخن گفته شود. وجه ديني آنگاه به تبع وجه روشنفکران... ادامه متن
|
پيامبر اعظم صلي الله عليه وآله و سلم و دشواريهاي فرا راه رسالت |
تبليغ دين، امري بسيار مقدس و ارزشمند و مسؤوليتي خطير و سنگين است كه انبياء و امامان، پرچمداران آن بودند. دعوت به توحيد و دين الهي، وظيفه اصلي همه رسولان بوده است. قرآن كريم از اين حقيقت به صراحت و روشني پرده بر مي دارد كه همه پي... ادامه متن
|
آخرين شب مسلم بن عقيل عليه السلام |
مسلم بن عقيل ، پسر عمو و سفير لايق امام حسين عليه السلام وقتى كه در شهر كوفه تنها و بى باور ماند و مردم كوفه از اطرافش پراكنده شدند، شگفت زده و سرگردان در كوچه هاى تاريك و ساكت شهر به راه افتاد. از بى وفايى مردم كوفه دلتنگ بود و ب... ادامه متن
|
حكايت زن عبدالله بن سلام |
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْعبدالله بن سلام كه از طرف معاويه فرماندار عراق بود، با دختر اسحاق به نام ارينب ازدواج كرد. يزيد پسر معاويه سخنانى از زيبايى و دل فريبى و كمال آن دختر شنيد، بطورى كه نديده عاشق او شد. در عشق به ا... ادامه متن
|
بقاى شيطان به وسيله اولياء الله است |
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْكسى از امام صادق عليه السلام نقل مى كند كه آن حضرت فرمود: وقتى يكى از اولياى خدا از مادر زاده شود، شيطان بيرون مى جهد و فريادى مى زند كه همه شياطين به وحشت مى افتند
|